شهید محمدرضا باستانیشعار
تاریخ تولد: ۱۰ آبان ۱۳۳۹
تاریخ شهادت: ۲۹ خرداد ۱۳۶۵
محل تولد: گیلان، رشت
طول مدت حیات: ۲۶ سال
مزار شهید: گلزار شهدای رشت
• شهید محمدرضا باستانیشعار، دهم آبانماه سال ۱۳۳۹ش در خانوادهای متدین و مذهبی در «میان محله» شهرستان رشت چشم به جهان هستی گشود. هوش و استعداد او در زمینههای مختلف از همان ابتدای کودکی با توجه به حالاتش بهخوبی مشهود بود بهنحویکه در جریان تحصیلات ابتدایی، شاگردی ممتاز و بسیار منظم و باوقار بهشمار میرفت. محمدرضا، دوران کودکی را بسیار پرجنب و جوش پشت سر نهاد. قدرت ابتکار فکری و عملی او آنچنان بود که مدام به فکر ساختن وسائل ابتکاری بود و در عین حال با وجود اینکه هنوز به سن تکلیف نرسیده بود، مقید به انجام واجبات دینی بود و از همان دوران، الفبای تقوا را در خانواده مذهبی و خداجویش آموخت. وی، دوران دبستان و راهنمایی را با موفقیت سپری کرد و وارد دبیرستان شد که پایان دوران دبیرستانش با شکلگیری جمهوری اسلامی ایران مصادف بود. علاقه شدید او به اسلام و امام (ره)، شرکت در راهپیماییها و داشتن دوستان مذهبی و عاشق اسلام، زمینهای شد تا تحول جدیدی در زندگی او ایجاد شود. پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی با تأسیس بسیج به فرمان امام (ره)، عضو فعال آن گردید و همزمان با تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در رشت نیز به خیل سبزجامگان راه سرخ شهادت پیوست و در واحد عملیات سپاه با تیمهای گشت به همکاری پرداخت. روحیه قاطع و شجاعت مثالزدنی او باعث شد تا نقش مؤثری در رابطه با پاکسازی شهر و استان از عناصر ملحد و ضدانقلاب در سالهای ۱۳۶۰ش تا ۱۳۶۲ش داشته باشد و در این راه یکی از فعالان واحد عملیات سپاه رشت بود. با آنکه وی از جثه نحیف و لاغری برخوردار بود اما بدون هیچ ترسی وارد معرکههای خطرناک شده و شهر را برای دشمنان قسمخورده نظام ناامن میساخت. اخلاص و یکرنگی از ویژگیهای باارزش شهید باستانیشعار بهشمار میرفت. در هر عملی که انجام میداد تنها رضای خدا را در نظر داشت. شجاعتش از تقوا و تعهدش سرچشمه میگرفت، تقوایی که از شروع ارتباطش با خدا کسب کرده بود. بسیار ساده و مهربان بود و در هر کار خیری پیشقدم بود. برای والدین، خصوصاً مادر احترام خاصی قائل بود و در کارهای منزل او را یاری میکرد. با کمال مهربانی و صمیمیت با اطرافیان رفتار میکرد. کنجکاوی وی درمورد سلاحهای جنگی، روحیه خلاق و نیز ابتکارات او موجب شد که در زمینه سلاحهای نظامی فعالیت قابل توجهی انجام دهد. بههمین دلیل، مسئولیت اسلحهخانه سپاه رشت به وی واگذار شد تا ضمن نگهداری و تعمیر سلاح، ابتکارات و فعالیتهایش را راحتتر انجام دهد که بهواسطه اینگونه فعالیتها بهناچار کمتر در جمع دیگران حضور مییافت. باستانیشعار از جدیت و پشتکار بالایی برخوردار بود. وقتی خبر ابتکاراتش به سپاه تهران رسید، از وی دعوت شد تا برای ساخت سلاح و تجهیزات به آنجا رفته و با استفاده از امکانات بیشتر، در امر اختراعات جدید به کشور کمک کند. محمدرضا انسانی به تمام معنا متین، ژرفاندیش، متدین و دارای جاذبههای معنوی بود. در سختترین شرایط برای حفظ ارزشهای انقلاب و استمرار اصول اسلامی و دینی تلاش و ایثار مینمود. از پیروان راستین خط امام (ره) بود و برای اینکه کشتی انقلاب اسلامی به ساحل پیروزی برسد در کنار کارهای نظامی، به فعالیتهای دینی و مذهبی میپرداخت. محمدرضا عاشق جبهه بود و همیشه اعلام آمادگی خود را برای حضور در جبهه مطرح میکرد ولی مسئولین وقت سپاه موافقت نمیکردند چون وجودش در پشت جبهه بسیار مؤثر بود. با این حال، محمدرضا پنج نوبت داوطلبانه عازم جبهههای پیکار حق علیه باطل شد و در این راه، یکبار بهشدت از ناحیه فک و صورت مجروح گردید که پس از بهبودی نسبی دوباره عازم جبههها شد. باستانیشعار، زوائد معیشت را از زندگی خود حذف کرده و رنگ خدا گرفته بود. محمدرضا نیامده بود که بماند و گویا رسم همیشگی مردان مرد این است که زندگی دنیایی را زیباتر از همیشه به دور افکنده و به سمت تنها مقصود و معبود خویش عروج نمایند. وی در طول زندگی پربرکتش، بیش از ده نوع از بدیعترین سلاحها را تهیه کرد بهطوریکه به او لقب «شمشیرساز سپاه» داده شد و فرماندهان عالیرتبه نظامی، او را یکی از بازوان پرتوان نظام میدانستند. اما شوق شهادت و شور جهاد و مبارزه آنچنان در وجود محمدرضا نقش بسته بود که سرانجام روح بلند و ملکوتی این کبوتر عاشق در تاریخ بیست و نهم خردادماه سال ۱۳۶۵ هجری شمسی به سمت عرش الهی پرواز نمود و او همانند مولا و اربابش حضرت اباعبدالله الحسین (ع) با لبانی تشنه و پیکری بیسر، به سمت حضرت دوست شتافت تا مصداق بارز بیانات مقام معظم رهبری، حضرت آیتالله العظمی خامنهای (مدظلهالعالی) گردد که فرمودهاند: «شهید جانش را فروخته و در مقابل آن، بهشت و رضای الهی را گرفته است که بالاترین دستاوردهاست. به شهادت در راه خدا، از این منظر نگاه کنیم. شهادت، مرگ انسانهای زیرک و هوشیار است که نمیگذارند این جان، مفت از دستشان برود و در مقابل، چیزی عایدشان نشود... فداکاری شهیدان و گذشت خانوادهها و حضور رزمندگان ما بود که ابرهای تیره و تار آن روزگار دشوار را از افق زندگی این ملت زدود. اگر مجاهدت فداکارانه جوانان این مرز و بوم که به این شهادتها منتهی شده است نمیبود، همه روزهای این ملت، در زیر چتر سیاه ظلم و تجاوز و دخالت دشمنان اسلام و ایران، به شبهای تار بدل میگشت...» وقتی خبر شهادت این سردار بزرگ و مبتکر خلاق به محسن رضایی (فرمانده وقت سپاه پاسداران) رسید، وی با گفتن جمله دست ما از ما جدا شد، در فراق او گریست. پیکر پاک و مطهر این شهید بیست و شش ساله پس از اقامه نماز و سخنرانی توسط حجتالاسلام والمسلمین احسانبخش (نماینده وقت ولی فقیه در استان گیلان) بر دستان مردم شهیدپرور تشییع و در گلزار شهدای رشت به خاک سپرده شد.